!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

Pay it forward

خودش اومد در ارتباط رو باهام باز کرد و گفت من این گروه رو زدم که ببینم کی واقعا لایق کمک کردنمه و تو واقعا در کمک به هرکسی دریغ نکردی، امیدوارم به هرچیزی که میخوای برسی. به نظر میاد خیلی جدی ای و این خیلی خوبه. خیلی آدم اوپنی هستی
من کمکت میکنم و میتونی راحت باشی باهام

ازم بپرسی کی بود؟نمیشناسمش! حتی اسمش هم نمیدونم.
حس که نه، مطمئنم این مسیر کلا ایجاد شد که به من برسه. من خوشحال و شاکرم حتی اگر هیچ وقت ازش کمکی نگیرم دیگه یا وقتی نداشته باشه

...

زیبا و بوسیدنی...

 

منم خودم اومدم و میخوام در ارتباط رو باهاتون باز کنم

تاره لا وبتون اشنا شدم

چقدر خوبه .. (╹ڡ╹ )

:)مرسی

خیلی خوش اومدین و امیدوارم بتونم حس خوبی منتقل کنم.
ممنونممم:)
دوشنبه ۱۵ شهریور ۰۰ , ۱۰:۵۵ ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد

سلام

 

ان شاءالله که سراسر خیر باشه براتون🌹

سلام
 خیلی ممنونم ازتون. سلامت باشید
و خوش امدید

من این وبلاگ رو از خیلی وقته که میشناسم :))

من در ارتباطم رو خیلی وقت پیش باز کرده بودم :)))

تو پست‌های قدیمی من اصلا نظر داری لیمو :))

توی پست خداحافظی ازت تشکر هم کرده بودم :))

پس من لزومی نداره الان بگم که در ارتباطم رو می‌خوام باز کنم

به نظرم در ارتباط باز کردن خیلی خیلی برای آدم مفیده و باعث میشه آدم‌ها اطلاعات و تجاربشون رو با هم به اشتراک بگذارن و انسان بهتری بشن :)

میدووونمممم **__** یادمه قدیما بیشتر صحبت میکردیم تا اینکه یه مدت ننوشتی. اگر اشتباه نکنم خودت بودی توی یکی از پستهات راجع به یه کتابفروشی قدیمی تو ایران نوشته بودی که یه حس عجیبی اون پستت توی ذهنم ثبت کرد و هنوز یادمه.

بله لزومی نداره هاتف عزیز،در ارتباط ما خیلی وقته بازه:) باعث افتخاره که من رو میخونی و مینویسی برام.ممنونم ازت.با کامنتهات خوشحال میشم واقعا.
و به قول عنوان پست منم سعی میکنم این حس رو به بقیه بدم

آره . یه مدت رفتم توی وبسایت شخصی و توییتر و این چیزها نوشتم تا اینکه اون طرح مخصوص اینترنت اومد و تصمیم گرفتم همشو ببندم و برگردم همین وبلاگ بیان خودم بنویسم که سرورش داخل ایرانه و میشه بهش تکیه کرد و توش نوشت .

برای همین دوباره برگشتم و شروع به نوشتن جدی کردم و وبلاگ‌ها و سایت‌های دیگه رو هم بستم که کااامل تمرکزم فقط یه دونه اینجا باشه و یه دونه هم توی توییترم باشه . دیگه اینستاگرامم فعالیتم رو کامل قطع کردم. گفتم دیگه مثل آدم می‌نویسم و پادکست درست میکنم و ویدیو درست می‌کنم و اینا :))

خلاصه اینکه آره برگشتم ولی نوشتن رو رها نکرده بودم . آره یادش بخیر . جمع شد دیگه اونجا .. حیف .. البته من هنوز یه کرم کتابم :))) و شدیدا به کتاب اعتیاد دارم.

من هم باعث افتخارمه که می‌خونمت و تو هم من رو می‌خونی و نظر می‌گذاری و خوشحالم که هنوز به نوشتن ادامه داری می‌دی و تجربه گسترش می‌دی .

من هم با کامنت‌هات و پست های جدیدت خوشحال میشم و مرسی که ادامه میدی و می‌نویسی

اخ اخ اون چه سمی بود واقعا.یاداوریش هم تن و بدنمو میلرزونه:/
هیچ وقت توییتر نداشتم من

:))) من فقط وبلاگ و اینستاگرام دازم فعلا. حساب فیس بوکمم حذف کردم یه مدت پیش و وقتی خواستم دوباره برگردم دیگه نتونستم نمیدونم چرا:((( 
:))) منم همینطور جدیدا خیلی بیشتر کتاب میخونم.خوشحالم
یک عالمه مرسی از این حس خوب.و ممنووون و خواهش میکنم. اره هستیم، شاید کم ولی همیشه

همیشه‌گیش مهمه :)

اره :))

سلام و عرض ادب

مطالب مفید و جذابی دارید

ممنون میشم از سایت ما هم دیدن فرمایید

سایت نوای غم

navayegham.com

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan