!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

دایره ی امن و خاموش

دچار یه بحران روحی شدم که خیلی وقته به خودم زمان دادم درست شه و نشده
درواقع فکر میکردم گذر زمان حلش میکنه که نکرده بعد از یک ماه
حال کلیم خوبه ، روزهام کنار خانواده میگذره و از حضورشون لذت میبرم
به تمام درخواستهای دوستهام هم جواب رد میدم.نمونه اش همین امروز
واسه اخر هفته دوباره برنامه ریختن برن تفریح.و من گفتم نمیام
اون چند روزی که اینجا نبودم دو سه باری تفریح با دوستها یا خانواده رفتم
اما همون یه بار که با دوستهام رفتم بیرون کافی بود که مطمئن شم دنیای من کاملا ازشون جداست.این رو همون دوران دبیرستان هم حس میکردم اما اون موقع چاره ای جز تحمل کردن نداشتم.حالا اما دیگه تحمل نمیکنم هیچ چیز ناخوشایندی رو
حذف کردن آدمها برام مثل آب خوردن شده.به محض اینکه یکی میره روی اعصابم یا کار اشتباهی میکنه دیگه تمام! اصلا برام مهم نیست که دوستی داشته باشم یا نه
چون اعتمادم رو نسبت به آدمها به طور کلی از دست دادم.
من یه تیپ شخصیتی بودم که در آشناییم با افراد مختلف ، همه واسم سفید سفید بودن مگه اینکه خلافش ثابت شه.از تعامل با هر فردی لذت میبردم.همیشه باز کننده ی درهای دوستی بودم.همه جا و همه زمان... لبخندم به روی آدمهای اطرافم همیشه میدرخشید! حتی آدمهای توی اتوبوس و مترو و کوچه خیابون.
اما الان؟ کاملا نقطه مخالفشم.سرم تو لاک خودمه و شعارهای آدمها برام رنگ باختن
و اینها همه نتیجه یک اشتباه بزرگ جبران نشدنی بود.
بذار خودمو خلاص کنم! من از آدمها بدم میاد :| حتی الان از فکر اینکه یک ماه دیگه باید برم خوابگاه و مجبورم تمام لحظاتم رو با چهار نفر دیگه شریک شم کهیر میزنم و حتی دلم نمیخوااد برم! فکر کن!!!
راستش میدونی ... از اینکه بالاخره به خودم اومدم راضی ام اما از اینکه یهو حال و احوالم بهم بریزه نه.یا از اینکه تحمل یه سری چیزای عادی رو نداشته باشم نه.
خلاصه که اینه وضع لیموتون!

لیمویِ آروم مهربونم 😙

*______* 
یاس جون

دوست‌های خوب هم هستن که حالت رو خوب میکنن و تو هم حالشون رو خوب میکنی لیموی عزیزم :)

میگن دوست پیدا کردن آسونه ولی مراقبت از دوستی و ادامه دادنش سخته..

اگه کسی بود که میتونست برات نقش دوستی رو واقعی و پررنگ بازی کنه و باهاش راحت بودی،برو توی بازی و کم نیار!بعضی دوست‌ها مکمل هم و قطعه‌های پازل‌اند برای هم.پس میشه از بعضی عدمِ تفاهم‌ها چشم‌پوشی هم کرد :) دوست‌ها مهم و ارزشمندن ❤

من خودم الان دو تا دوستِ به شدت خوب دارم که باهاشون راحت و صمیمی‌م و میدونم تا آخر عمر همینطوری پیش میریم باهم :)

 

 

اره هستن اما یا دوریم از هم ، یا خیلی فرصت نمیشه با هم وقت بگذرونیم
اما حقیقتش اینه که چون یکی که اسم دوست رو یدک میکشید من رو به این حال و روز انداخته ، دیگه از دوستیها خیلی لذت نمیبرم.منتظرم اکثرشون تو زرد باشن!!
خداروشکرررر...خوش باشید با هم همیشه :*

عزیز مهربونم....منم دقیقا همچین اخلاقی دارم.آدما همه خوبن مگه اینکه خلافش ثابت شه....چقدرم ضربه خوردم سر این موضوع و جدیداها ترجیح میدم کمی شکاک باشم گرچه با چاشنی صبوری که مستر اچ بهم مدام تزریق میکنه

خوابگاه بعد فهمیدن یه سدی موضوعات بهم خیلی سخت گذشت....ولی سعی کن از تک تک لحظاتت لذت ببری و نذاری روی روال زندگیت تاثیر بذاره چون هیچوقت دیگه ۱۹ سالگیت برنمیگرده

*_* مه سوجان
میدونی اون اخلاقه یه ارامش خاصی داره.یه حال خوب ... درسته اگه خلافش ثابت شده بدجوری ضربه میخوریم اما به جاش اون حال خوبه هم داشتیم
خیلی خوبه یکم تغییر رویه دادی
ولی من از اون ور بوم افتادم در حال حاضر ://

19سالگیم که گذشت و رفت... الان دیگه اواسط بیست سالگی به سر میبرم :)) 
امیدوارم اوضاع خوابگاه درست شه.چون واقعا میتونه بهترین لحظات باشه

لیمو هرجوری باشه دوست داشتنیه😎😍

مهشاد خیلی به من لطف داره ؛) *_*

این دوران رو بیشتر ادما تجربه میکنن 

همیشه ی نقطه ی عطفی هست ک بعد اون اتفاق همچی زیر رو میشه

منم پارسال سر ی اتفاقی کلا ی ادم دیگه شدم 

و بعد ها میفهمی چقد خوب شد اون اتفاق گفت و تو انقد تغیییر کردی 

چه کامنت قابل تاملی...
بهش فکر میکنم.
مررررسی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan