!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

من هیچوقت آدم بخشنده ای نبودم که الآن باشم

همه چیز عادی بود تا شب

تا شب که چند تا اسکرین شات از یک مکالمه به یاد موندنی به دستم رسید. خوندنشون ده دقیقه طول میکشه و از اون موقع هر ده دقیقه یک بار میرم و میخونمش

میخونم که یادم بمونه.خوندنش برام عذاب محضه ، شکنجه ی روحیه اما باز هم میخونم

فردا که از خواب بیدار شم دوباره میخونم

میدونی رفتم امتحان کردم و دیدم حتی میم هم نمیتونه توی این قضیه اثری داشته باشه که حتی عصبانی تر و خشمگین ترم میکنه

نمیدونی ، هیچی نمیدونی.باید جای من باشی که نیستی و امیدوارم هیچوقت هم نباشی

من الان پر از خشم ، عصبانیت ، انزجار ، بی اعتمادی و حسرتم

حسرت از گذشته ای که گذشت. حسرت برای اشتباهی که کردم ، اعتمادی که کردم

 کاش من میمردم و باعث نمیشدم دل مادرم بشکنه... کاش محو میشدم و این لحظه رو نمی دیدم

کاش میتونستم برات جبرانش کنم مامانم.کاش میتونستم کاش

من فقط یادمه سر مادرم رو محکم در آغوشم کردم و گریه کردم و گفتم تو نباید اینا رو بخاطر من تحمل میکردی ، حقت نبود بخدا که نبود

میدونی مامانم؟نمیتونم انتقامت رو بگیرم.نمیخوام بگیرم.نمیتونم بگیرم.من آدمش نیستم

اما میتونم فراموش نکنم ، میتونم دیگه اجازه ندم کسی انقدر بهت نزدیک شه که بتونه بهت ضربه بزنه.حداقل از جانب خودم.

میتونم بهت ثابت کنم برام مهمتر از چیزی هستی که فکر میکنی

و به قول یکی از دوستان که اگر خرد داشتیم کجا این سرنوشت بد داشتیم

سایت بسیار زیبایی دارین

به وبلاگ ما هم سر بزنید لطفا

وای از دل ساده ی ما و برخوردمون با اینجور افراد زیرک اب زیر کاه....متاسفانه...
:((
وقتی یه چیزی میخوای بگی ولی نمیتونی واضح بگی و مبهمش میکنی :/
:| چاره ای نیست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan