!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

غزل هستم :D

داشتم میرفتم ... سه تا دختره روبروم بودن. 
یکیشون هی نگام میکرد میگفت غزل! غزل!
من هم به روی خودم نمیاوردم
دیدم همچنان ادامه میده به قوت قبل! برگشتم دیدم پشت سرم کسی نیست
گفتم شما با منی؟ گفت اره مگه اسمت غزل نبود؟
گفتم نه ! 
گفت ولی خیلی بهت میاد :||
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan