!…سه نقطه های دل لیمو...!

:)

به خاطر خودت بوده

مامانا همیشه با پسراشون یه درگپشی هایی دارن😁

فدات | تبادل لینک میزنی؟

:) (: :) (: | باشه!

اشکالی نداره، ناراحت نباش😎

سلام :)

سلام ! 

می‌دونم 😩 ولی چرا 

سلام ای کسی که حالی از ما نمیگیری :دی
چطوری؟:)

پست بامزه ای بود

لیمو مرگ خیلیی سوال بزرگیه . من اما شعر سهراب رو هر وقت که می خونم دلم اروم می شه...

:)))

نوچ نوچ این چه حرفیه(:

ممنون...خبرِ سلامتی و اینا:))تو چخبر؟

درمورد پست بالایی:

چند شب پیش،قبل خواب یه متنی راجع به مرگ خوندم...بعد به مرگ خودم فکر کردم...داشتم به این فکر میکنم که اگه یهو بگن سارا مرده،واکنش خانواده ام و بقیه چیه؟همینجوری که داشتم فکر میکردم شر شر هم اشک میریختم:|ساعتو نگاه کردم دیدم 2ساعت گذشته!!و چقـــــــدر برام سخت بود...سخته دل کندن از دنیا،دل کندن از آرزوها،خانواده،دوستا...برعکسِ خیلیا که میگن ما از مرگ نمیترسیم و فلان من بشدت میترسم:// و اینکه با خطِ 11هُم هم کاملا موافقم(حالا برو خط11 رو پیدا کن:دی...نیم خط ها و کلمه هارم خط حساب کردم:|)

فداای تو :))) همچنین :))
آره تا ابد زنده موندنم آرزوست :دی :)))

عجب!

پونه توی نظرات این پست هم نظر منو گفته هم شعر قشنگی نوشته

سلام 😅 من هم از مامانت طرفداری میکنم بنده خدا حق داشتن بدونن روی بلندگوعه خب.. 😁