!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

آرامش...!

میخوابم و چشمامو میبندم و این خاموشیه انقدر لذت بخشه واسه چشمام که انگار سالهاست نخوابیدم! برای چند دقیقه به این روزهای سال قبلم فکر میکنم!
چقدر شلوغ و پر استرس بود . اولین ازمون گاجم رو داده بودم و در واقع دیدن نتیجه زحمات تابستونم بود , به معنای واقعی برای اولین ازمون ترکونده بودم! کمترین درصد عمومیم ۶۵ بود , و من موفق شده بودم زیست گاجی رو که استاد روش مانور زیادی داده بود حدود ۶۰ بزنم! ولی فقط همون یک ازمون! دیگه بعد از اون نتونستم بیشتر از ۴۰_۵۰ بزنم و حتی به ۲۰% هم رسیدم 
دلیلش چی بود؟! خودم میدونم. نخوندن نبود . بی برنامگی و از این شاخه به اون شاخه پریدن بود 
درست همین روزها گم شده بودم بین تمام معلمهای جدید,همکلاسی ها و برنامه هاشون , راهکار های هرکدوم از معلمها , استرس های معاون و دختر رتبه هزارش که مونده بود(امسال شدچهاررهزار) و هزاران دلیل دیگه 
فقط میدونم همه چیزو تا نیمه میرفتم و بریم مبحث بعد! اینها رو میگم الان واسم عین کف دسته! اون موقع دقیق شبیه یه برزخ بود که خودم فکر میکردم دارم راه درستو میرم ! با این حال من بدهکار خودم یکی نیستم ابدا , تلاشمو کردم و در همین حد بودم دیگه حقیقته , در حد همون رتبه
اما  الان؟! درست نقطه مقابل پارسال... 
و نمیخوام با هیچ کس راجع بهش صحبت کنم , دوست دارم همینطوری چراغ خاموش و لاک پشت وار تا خط پایان برم
اینکه گه گاهی هم اینجا مینویسم یه نوع تخلیه ذهنیه واسم

+بارها گفتم اینجا شبیه دفترخاطرات میمونه واسم , اما بازم شما ازادید هرطور دوست دارید قضاوت کنید و نظر بدید. فقط اگر نوشته های من واستون تظاهر به نظر میرسه یا هرچیزی که اذیتتون میکنه , نخونید! نه اجباری هست نه قضیه رفاقتی :-) 
بهترین اتفاق درس گرفتن از تجربه هاس ... همین پذیرش گذشته و برنامه آینده... عالی پیش رفتی:)
:-) ارامش دو چندان 
مرسی یاس 
سال دوم مهمترین کار اینه که اشتباهای سال قبلتو تکرار نکنی.آرامش داشته باش فقط 
تا الان که خبری ازشون نیست 
چشم دکتر :-)
آرامش!؟!؟!؟!
بدهکار خودتون نیستید؟!؟!؟!
عجب ...😄😄
 موفق باشید
به هیچ وجه :-) ! حالا چرا این همه تعجب؟! 
خیلی ممنون 
موفق باشی لیمو ترش ❤
مرسی دلژین جانم :-*
اینقدر دلگیر نباش!!!

باید بگم اگه هدفت پزشکیه !!حتی 10 سال پشت کنکور بمونی  !!باز هم ارزششو داره!!

حالا سال قبل تموم شد!کلی تجربه داری!درصدها  خوبه !!راحت می تونی خیلی پیشرفت کنی!!


ناامید نباش !!خیلی دوست داشتم شرایط تو رو داشتم شب  و روز درس می خوندم !!!بهترین فرصت رو داری !! واسه پزشک شدن !از دست نده!!

موفق باشید!
دلگیر نیستم اقاوحید :-) 
من تمام تلاشمو میکنم پیشرفت دوچندان داشته باشم 
چشم از دست نمیدم :-) امیدوارم شمام موفق باشید ,شرایط منم پیش بیاد واستون!
خسته نباشی عزیزم :*
سلامت باشی نگار جان *_*
این که بتونی تشخیص بدی کجا کاری و ایرادی چی مطمئن باش 60 درصد راه رو رفتی .
بعدا خودت می فهمی چرا گفتم 60 درصد !


۴۰% دیگه اش عمله؟!:-) 

موفق تر باشی لیموی عزیزم. ؛)
تو هم همینطور حوای مهربون:-)
موفقی شک نکن عزیزم :)
*_* 
مرسی حواجان:-)
بنظرم آرامش داشتن خیلیییی توی موفقیت تاثیر داره...
یه سال پر از آرمشو موفقیتو از خدا واست میخوام:)
موفق باشییی خانومی:)
مرسی ارام جان لطف داری به من:-)
موفق باشید لیمو ترش
اینم وضع کامنت ها
خخخ
امیدوارم مثه سال قبل اشتباهاتو تکرار نکنی خخخ
چه مشکلی دارن کامنتا؟! 
:-\ 
نه دیگه:-))
😊 خیلی خوبن 
بله!
چراغ خاموش رفتن خیلی خوووبه . بهت واقعا آرامش بیشتری میده ^_^
لازم نیست هر بار هر کیو میبینی به صد تا سوال اینکه نیخونی؟ چقد میخونی؟ آزمایشی هاتو چیکار کردی و ... جواب بدی 
رسما حال آدم بهم میخوره با این سوالا
اره خییلییی ... 
اره واقعا :-\ نمیذارن ک 
مرسی انگورجان 
آره تقریبا می فهمم چی می گی. 
منم سال کنکورم خیلی گیج شده بودم و اصرار داشتم راه خودم رو برم بعد یهو یکی می اومد بهم می گفت وای خاک تو سرت فلان کتاب فلان استاد رو کار نکردی تستاشو بد بخت؟
یا نمی خواستم قلم چی شرکت کنم، یهو والدینم رو احضار می کردن مدرسه براشون درباره ی فواید قلم چی سخن وری می کردن.
از نظرم یه کتاب تست شیمی کافی بود، ولی معلم شیمی مون به زور پول چاپید و فقط کتاب شیمی بود که کرد تو پاچه مون و همه ش رو چرک نویس جعلی می ساختم واسش که گیر نده چرا حل نکردی.
تو خونه که دیگه نور علی نور بود، هر کس می رسید یه راه حلّی ارائه می داد و گیج ترم می کرد.
ای کاش ولم می کردن به حال خودم. 
به زور اصرار داشتن روش درس خوندنی که من خودم دوازده سال باش رفتم جلو رو عوض کنن یه شبه. در صورتی که من روشم اون بود و امتحان خودش رو پس داده بود و بازم جواب می داد اگه می ذاشتن. زیاد خوندن جواب نمی داد واسم. تو کتاب خونه درس خوندن جواب نمی داد. پشت میز نشستن جوواب نمی داد. یاد گرفته بودم کم درس بخونم ولی مفید. یاد گرفته بودم کف اتاق پخش بشم و خوابیده کتاب بگیرم دستم. یاد گرفته بودم تو محیط شلوغ درس بخونم و محیط خلوت فقط خواب آلوده م می کرد. این تو کلّه ی هیچ کدومشون نمی رفت. حبس شدن تو اتاق جواب نمی داد روم. حذف موبایل و بازی کامپیوتری برای همیشه جواب نمی داد. شب زنده داری، خروس خون بیدار شدن کسلم می کرد بد تر. زدن از فعالیت های جانبی ای که هر سال داشتم باعث شد وقت آزاد داشته باشم ولی نه برای درس خوندن برای میدون دادن به فکر های منفی ای که اون زمان اصلا وقت درگیری باهاشون نبود. من به روشم ایمان داشتم. تو دلمو خالی می کردن هی. اینا رو هیشکی نفهمید. 

همه ی سال ها من به حال خودم رها بودم و خودم به تنهایی از پس همه چی بر اومدم، اون سال آخر که لازم بود ولم کنن تا آرامش داشته باشم، از همه وری سر کردن تو جونم. خانواده، مدرسه، فامیل، دوست، آشنا، پشتیبان های خودخواه منفعت طلب قلم چی. همه شون.
هیشکی به خودم اعتماد نداشت و این سردم می کرد. شاید فقط یکی از معلم هام بود که جلو همه شون وای میستاد و من واقعا ممنونشم چون اگه نبود من همینم قبول نمی شدم.

منم اصلا راضی نبودم و نیستم از اون شرایط.
به خودت ایمان صد درصدی داشته باش فقط. این شرط اوّلشه. بقیه ش حلّه خود به خود.
پای صحبت هر کنکوری بشینی یک عالمه درد داره از اون سال کوفتی 
میتونه خییییلییی قشنگ باشه "اگه اجازه بدن! " 
دقیقا مشکل منم همین عوض کردن روش درس خوندن بود , تابستونو به حال خودم رها بودم و نتیجه اش شد اون , بعد از اون هی هرهفته دفتربرنامه ریزی منو پشتیبانم چک میکرد و ایراد میگرفت و روشهای مختلف پیشنهاد میداد , من از پارسال هم لذتش یادمه , هم استرس درونیش , هم اشتباهاتم و هم تلاشهام , یه شبایی تا دو,سه حتی چهار صبح بیدار بودم.ولی راه اشتباهو میرفتم,کلا با چیزی به نام تست قهر بودم! چیکار میکردم دقیقا؟! :-)) خیلی سال شلوغی بود, خیلی . از نظر ذهنی! ظاهرش که اروم و رکود!
گذشت و امسال یه سال جدیده و ازاد و بی هیچ بهانه ای.و من یه توقع دیگه از خودم دارم 
توی این دو هفته اول فرسخها فاصله با روش پارسالم دارم,کلا یه ادم دیگه ام انگار. فقط باید تا تهشو همینطوری برم . بعدش دیگه مشخصه چی میشه!
چشم , حتما 
همینجوری لاکپشت وار بهترین حالت ممکنه واسه کنکور خوندن
پس ادامه میدیم :-)
اینجا وبلاگ شخصیِ توعه
خودِ خودت، و تو هرجور که دوست داری میتونی توش خاطراتتو ثبت کنی و هرجاشو که نخواستی سانسور کنی، اگه کسی نوشته هاتو دوست نداره یا فکر می کنه تظاهره این مشکل تو نیست عزیزم، خب میتونه نخونه :) 
اوهوم.ولی یه سریا اینو نمیدونن! دوست دارن همیشه پست باب میلشونو بخونن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan