!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

سگتونو بگیرید!!!!

امروز خیلی تلاش کردم یک ساعت و نیم درس خوندم!!
همسایه ها و مادرجون زحمت کشیدن آش فافا رو پختن 
منم زحمت کشیدم!! رفتم بدم به در و همسایه و تو خیابون:))
نگم براتون!!! رفتم تو یه کوچه یهو یه سگ جلوم سبز شد,از این گوگولی ها:)) 
ترسیدم..هی عقب عقب میومدم و به سگه لبخند میزدم, جالبه صاحبش همینطوری به قیافه من زل زده بود هیچ کاری نمیکرد 
یهو برگشتم و من میدویدم سگم پشت سرم 
ذکر بشه که سینی پر از ظرف آش هم تو دستم بود جیغ میزدم!! هی میگفتم آقا سگتونو بگیرید!(جیییغ) بگیرییید!! (جیییغ!!) 
اونم هی میگفت نترس!!ندو!! 
:|| 
یه بار اومدیم کار خیر کنیم:| 

پ.ن: اهان! زنگ زدیم شماره سرپرست فافاجونمو هم گرفتیم. باهاش حرررف زدممم *__* بهش میگفتم راستشو بگو کتک هم خوردی؟گریه چی؟گریه نکردی؟:)) 
چه ماجرایی خخخ
:))
صاحبِ این سگ‌ها واقعا آدمای عجیبین! انگار خوششون میاد وحشت و فرار و گل‌آویز شدنه سگ و یه آدم رو ببینن :|  بابام تجربه کرده که میگما :))
اصلا نباید به سگ نگاه کنی.وقتی نگاهشون کنی و فرار هم کنی،فکر میکنه داری باهاش بازی میکنی!
خلاصه بشین درس بخون :))
ابروم رفت جلو ملت:)) 
باشه^_^
فکر کنم صاحب سگه کلى خندیده :))
عیدت مبارک 
والا ملت تو خیابون هم میخندیدن:)) سگش ترسناک بود ظاهرش:/ 
مرررسیی,عیدشمام مبااارک:)
از سگ گوگولی ترسیدی-__-
کلا نمیترسم ازشون.ولی اگه غیرمنتظره باشه به شدت میترسم:)) 

يكشنبه ۴ تیر ۹۶ , ۲۲:۴۸ نویسه های یک پسرایرانی:))
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
بابامن هم ازسگ میترسیدممم
ولی دیگه نمیترسیدم
بایداخم میکردی میمدی جلوسگه درمیرفت



خودش اومد جلو:/ اصن انگار میخواست بیاد:))

وآی سگـ 😓
بهت گفتم ؟! من صبحآ با ۷ تآ سگـ بدرقه‍ میشم تآ سرویس 😂😂😂

نهه نگفتی:))
خداروشکر همسایه های نزدیک ندارن سگ:/ 
من تنها باشم میترسم:/:))
پدر جان میگه اگه از سگی ترسیدی ندو...فک میکنه بازیت گرفته میدوئه دنبالت:)
البته نرود میخ آهنین در سنگ...چون هر بار اینو میگه و من بازم موقع ترس فرار رو به قرار ترجیح میدم!^^
نمیییشههه:)) من مادربزرگ مامانم به این سخن عمل کرد!! سگه چشماشو لپشو گاز گرفت:)) تجربه نکنیا 
وای سگ خیلی خوبه :( دوس دارم :(
همستر بیشتر :(
بخر یکی نل 
اخیی میدونم چقدر دل تنگ فافایی خیلی سخته ادم وابسته خواهر برادرش  باشه و ازشون دور باشه ، 
واااای مردم از خنده وقتی تصور میکنم یه دختر با یه سینی پر اش یه سگم دنبالش درحال جیغ زدنم هست میمیرم از خنده  من وقتی سگ میبینم درجا خشکم میزنه  احتمالا سگایی که من تاحالا دیدم خیلی ازین موردای جیغ فرار دیدن بعد وقتی من فرار نمی کنم تعجب میکنن ! همین جور یه ساعت زل میزنیم به هم بلکه یه کدوممون کوتاه بیاد بره پی کارش 
مرسی درک میکنی:)

عجبا:)) متفاوت عمل میکنی شما 
ازخدابرایتان :
روزی مریم ,  تقوای حسین, قلب خدیجه, دوستی فاطمه, جمال یوسف, ثروت قارون , صبرایوب , عدالت علی , حیای زینب, وفاى ابالفضل و محبت اهل بیت رسول الله (ص) را خواهانم
 عید فطرتون مبارک
سلام دوست گلم 
مرسییییی مرسی واقعا 
عیدشماهم مبارک باشه:**
اینقد دوس دارم داشته باشم سگ یا ازین خوکچه هندی ها یا خرگوش
ولی من همش بیرونم و وقت نگهداری ازشو ندارم. گناه داره :(
اره مراقبت زیاد میخوان, واسه خانمای خونه دار خوبه!!
من یه اردک کوچولو داشتم عاااشقش بودم,یه روز تنهاش گذاشتم مرد:( یک هفته عزا گرفته بودم 

دوشنبه ۵ تیر ۹۶ , ۱۲:۳۶ سید اکبر مجتبی زاده نیاکی
سلام بانو ی زیبا.. 
عیدتان مبارک باشه ،
ماجرای جالبی بود ، بسیار خندیدیم... :)))

عذر میخوام ، میتونم بدونم چرا نصف پست های وبلاگتان رمز داره ؟ اگر دوست دارید پاسخ بدید. 

متشکرم :)
سلام!! 
شما منو دیدید؟:))
ممنون عید شماهم مبارک 
همیشه بخندید:)

خواهش میکنم.راستش همه پستها بعد از یک مدت رمزدار میشن که آشناهای دنیای واقعیم سواستفاده نکنن 
دلیلش اینه 
خوش اومدید 
درود بر تو.

بر تو نیز هم:))
سلام 
عاقبت آش چی شد؟  خخخخ 
سلام 
صاحب سگه اومد نجاتم داد آش هم برداشت برد:) بقیه اش هم رسید به دست کسانی که باید:)) 
:))
منم اردک داشتم. کلاغ اومد بردش :|هنوز باورم نمیشه
وااو نگووو 
کلاغ اخهه؟:/ 
فوبیای سگ دارم منم گمونم
اگه سخن از فوبیاست که سوسک در اولویته!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan