!…سه نقطه های دل لیمو...!

=)))))))

هوم

تقریبا لبخند :)))

بعضیاشم " :( " مخصوصا اون دوستت :(

 :)))

چخبر؟خوبی؟

مادرم وقتی ابتدایی بودم بهم میگفت "این روزا بهترین روزای زندگیته"
وقتی دبیرستان بودمم همینو میگفت، و الان که دانشگاهم هم همینو میگه :|
شما هم استفاده کن که بهترین روزای زندگیته :))

بعدشم تماس بگیرین، مراقب خودتون باشین ولی اگه دوست خوبیه تماس بگیرین

ایشالا که همیشه "حال" دلت خوب باشه...
شما هم ما رو یادت نره :)
حیف سال های خوشی و سادگی دبیرستان...یادش به خیر...تقریبا هیچ کدوم از دوستان اون دوران رو دیگه ندیدم :(
ولی دانشجویی هم عالمیه...ایشالا همونی که میخوای و به صلاحته قبول بشی :)

آره واقعا من گاهی دلتنگ اون میز و نیمکت‌ها،اون همکلاسی‌های پایه و باحال،اون شیطونی‌ها سر کلاس و حتی سرِ صف وایسادن‌ها و استرس‌های امتحان میشم... چه روزگار خوبی بود.یادمه همه میومدن و به ما میگفتن قدر این روزا رو بدونین،بهترین روزاست.ما میگفتیم وا،مگه صبح زود از خواب دل کندن و امتحان درسای پراسترس و بعضی معلما میتونن لحظات خاص بسازن؟ هر چند ما بهترین کار ممکن رو انجام دادیم و غنیمت شمردیم و چقدر شد خاطره‌ی خوب :) 

ایشالا که دوستت خوشبخت بشه. حالا درسته پدر و مادرش میخواستن از دستش راحت شن ولی حتما حواسشون بود شوهرش آدم حسابی باشه.
راستی ممنون بابت کامنت های عاااالیت.

سلام

 منم ک هویج ://

تا میتونی از این روزای آخر استفاده کن 

محتاج دعا خانوم 

محتاج دعا خانوم 

بسیار هم عالی

خدا حفظ کنه شما و دوست تون رو :-)

موفق باشید...

سلام لیمو جونم

امان از این غار تنهاییا ...
ولی اینجور وقتا جون میده واسه اینکه آدم یه دست نوازشی رو سر خودش بکشه :)

دلت همیشه شاد رفیق جان :)

فدات منم خوبم :))))

ایشالا دوستیامون پایدار بمونه =))

فدا مدا بی ادا مدا :)))

گذشته هایادشون بخیرررررررررررررررر
ولی حالاهم برای مون بایدبهترین باشه تاگذشت گلی باشه
من هم دلمم برای روزای مدرسه ام
بی مزه بازیام وهزاران کاربی مزه وبامزه امم افتادممم
یادگذشته هابعضی وقتاخوبه

دوران مدرسه رو تو همون کلاسا جا میگذاریم:/

استرس دارم 😐

کنکور جان دیگه :)))))))

اجی احساس میکنم دارم درجا میزنم😐 حس الانمو اصلا دوس ندارم امیدوارم هیچوقت سراغت نیاد 😊

منم خیلی :(

نا امید شدم :|||||

ما که بعد از عید دیگه کلاسامون کلاس نشد. خیلی بد بود خیلی بد. هر چی خاطره جمع کردیم مال همون قبل عید بود...
راستی دیشب خیلی مسخره خواب سالی که کنکوری بودم رو دیدم تا سر جلسه ی کنکور هم رفتم و سوالا رو هم تو خواب حل می کردم حتّی. بعدش که بیدار شدم تا شش ساعت نمی تونستم با خودم کنار بیام که تموم شده و راحت باشم. دلم می خواست خودم رو بکشم حتّی برای مدتی. یاد کنکوری هایی که می شناسم افتادم خصوصا تو. خواستم بگم که اگه هم یادم رفته بود الآن قشنگ طعم گندش زیر زبونمه و درکتون می کنم و براتون کلییییی انرژی مثبت می فرستم که به بهترین نحو پشت سرش بذارین.
البته قطعا که وضع تو خیلی خوبه و خیلی شبیه اون دوران من نیستی و کلی آرامش داری و خوش به حالت. ولی بازم دلم خواست بنویسم که به یادتیم. :{
 
راستی راستی اینم خیلی وقته که می خوام بنویسم. :)) من جودیا رو یادمه. دوباره هم که غیر فعالش کردی. یه دوست دیگه هم داشتم اسمش جودی بود بعد شما دو تا رو هی با هم قاطی می کردم. بعد از یه مدتی هم جودیا رو گم کردم و بعدش هم چون حافظه م خیلی خرابه فکر کردم همون جودی بوده و کلا میکس شدن تو ذهنم. خوب الآن قشنگ فهمیدم قضیه چیه. خیلی خوب شد که منو رهانیدی از این مسیر های پیچ در پیچ ذهنم!

میشه برام شماره حساب پست بالا رو بفرستی؟ 

ممنونم لیمو جان 

لیمو جونم مرسی پیدا کردم