!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

شب

میدونی؟من عاشق شبم , عاشق تاریک شدنش , سکوتش , آرامشش
اگه شب بارونی باشه عالی میشه , برفی نه , نمیدونم چرا ! روز برفی رو از شب برفی بیشتر دوست دارم
الان شب بارونیه , دیشب شب بارونی بود , پریشب هم
اما یه مدته دلم نمیخواد شب شه اصلا , همش روز باشه و روشنایی
شب که میشه دیوونه میشم , یه چیزایی هجوم میارن به سمتم 
مصداق شعر نظامی که میگه "بگفتا دوری از مه نیست درخور/بگفت آشفته از مه دور بهتر"
چاره اش چیه؟انقدر خودمو خسته کنم که وقتی لامپو خاموش میکنم فرصتی برای پلک بهم زدنی نباشه از خستگی , سریع خوابم ببره.هوم؟! آره خوبه


سیاه

قبلا گفتم خیلی کم پیش میاد گریه کنم 
اما برای هواپیمای آسمان , کشتی سانچی , زلزله کرمانشاه , سربازهای کرمان , ساختمان پلاسکو و اون اتوبوس دخترهای دبیرستانی نتونستم دووم بیارم.
اون شعری هم که دکتر دانشی واسه طاها گفته رو داشتم واسه بابام میخوندم اخراش از بس صدام لرزید صحنه رو ترک کردم


#منتظر_خبر_خوب_باشیم_لطفا

با چاقو یا تبر؟ :)))

دلم واسه دوستام تنگ شده.حتی همون چتهای کوتاه چند دقیقه ای

چرا الان این احتمالو نمیدن که شاید من یه چیزیم شده اصن؟  :(

چون میدونن چرا نیستم :/

ولی دلیل نمیشه. همشونو زخمی میکنم وقتی برگشتم :)) 


پست!

آقای همدانیه گفت کاتالوگمو نیاوردم بیاید بریم فلان جا نمونه کارهام رو نشونتون بدم
گفتن تو هم میای؟گفتم ارههه من باید باشم که!
درکسری از ثانیه لباسمو پوشیدم اومدم درو باز کنم برم بیرون چشمم افتاد به کتابهای باز جلوم! 
انگار اون لحظه کلا یادم رفته بود چخبره! و حتی چندساعت دیگه امتحان هم دارم
 لباسامو عوض کردم رفتم سر پستم

صرف خالی نبودن عریضه مثبت

+ نه گوشی دارم . نه نت دارم . نه اتاق دارم . شاید باورتون نشه ولی گلاب به روتون از ظهر سرویس بهداشتی هم نداریم!!!!!!!

+ یه سوال هم که برام پیش اومده اینه که دوستان صندلی های بغلی ازمون امروزم چطوری وقت کردن اینقدر به خودشون برسن خوشگل شن؟:))))
اونوقت من یه ضدافتاب هم نزده بودم. حتی یه مدته دور چشمام هم داره به کبودی میره! 

+ توی راه برگشت هم یه سری کمپینهای سی چهل نفره داشتن زباله های بین راه رو جمع میکردن که کلی حس مثبت منتقل کرد
حتی افراد بیشتری هم در حال دویدن و ورزش بودن
نمیدونم همیشه همینطوری بوده یا من عینک خوشبینی زده بودم امروز

+ این پست هم نوشتم که اون پست منفی قبلی رو بشوره ببره فقط.وگرنه چیز خاصی برای گفتن نداشتم
حالمان خوب است خداروشکر:) مرسی از احوالپرسیتون

تنهایی + سپندارمذگان + قلمبه جان

این پست هم ثبت شه برای بیان تنهایی عمیق این چندروزه که  دیگه دلم نمیخواد در ذهنم رو به روی کسی باز کنم
میشه گفت شاید هم منتظرم یکی نقش خودم در روابطم رو برام بازی کنه.
تقریبا ۹۰% روابط من یک طرفه هستن! این مدلی که من در تمام لحظات سخت و هروقت که بخوان یار و یاورشونم و در اصل خودم تنهام
از حق هم نمیگذرم که کافیه به بعضیهاشون بگم باش تا باشن! اما اینکه یکی بتونه منو کامل بفهمه برام مهمه و نمیتونم به راحتی با هرکسی صحبت کنم.و موضوع مهمتر اینه که کسی از مسایل مهم زندگیم خبر نداره. کیه که در اون لحظات حوصله داشته باشه اول توضیح بده بعد هم صحبتی بخواد!!
خلاصه که مساعد نبودم(شاید نیستم هنوز) , چندبار هم اومدم وبمو سفید کنم دیدم بلد نیستم و اینکه با این وب بیچاره چیکار داری اخه الان! (همونطوری که موقع وارد کردن ادرس یه صفحه سفید میاد و فقط یه خط نوشته داره ! کسی بلده؟!اگه بلدید لطفا بهم یاد بدید) 
راستی میگن فردا ولنتاینه! ایرانیها بیشتر درگیر رسومات بقیه هستن.خوبه یه دلیل برای شادی و عشق پیدا کنیم اما به اینم دقت کنیم که خودمون هم "سپندارمذگان " داریما! یکم به فرهنگ خودمون هم اهمیت بدیم
سین.عین. دوست و فامیل عزیزم هم رفته برای من یه آباژور رنگی رنگی ناز خریده به همین مناسبت و فردا مهمونمه.*.*
وقتی اومد بهش میگم موهامو ببافه و دیوونه بازی کنیم و شاید دومین دابسمشمون رو بسازیم و بخندیم و بخندیم و بخندیم !و بیخیال همه چی اون چند ساعت... فقط من و قلمبه جان خوش بگذرونیم
فعلا همینا دیگه... 
زمان چه خوب چه بد میگذره , اینو یادمون نره

عزت نفس

من تحقیق کردم دیدم مهم ترین اولویت زندگیم "عزت نفس"م هست 
به گذشته ام که نگاه میکنم میبینم هرچیزی رو تونستم ببخشم به جز خدشه دار کردن این یکی رو
حالا این عزت نفس جان جانان ما در هر چیزی میتونه باشه! روابط عاطفی, تفکرات و عقاید سیاسی , اقتصادی , اجتماعی و و و...
و چه سختی ها که در به دست آوردنش نمیکشیم.
:)

اندیشه کشتنی نیست

مینویسم یادم بمونه صبح امروزم رو چی خراب کرد

چی شد؟!

نتمو روشن کردم چندتا عکس برام اومده بود 

رفتم گالریم , هر دفعه که عکسها رو نگاه میکردم یه چیزی بود!! تغییر میکردن 

هدف عکس اول بود 

رفتم تلگرام بفرستمش برای دوستم عکسها تار شدن!!

یه ربع بعد درحالی که با دوستم چت میکردم , عکسهای پروفایلای مخاطبهام جاشون رو به عکس افراد سیاسی مرده!! داده بود اونم کی؟! استغفرلله!

الان گوشیم ریست شده , بوک مارکهای اینجا و ادرس وب خیلیهاتون حذف شدن , اکانت واتساپم حذف شده و من نیز توبیخ شدم :-))

شاید باورتون نشه ولی میترسم اینجا یه چیزی از محتوای عکس سایت هک شده بنویسم , و وبم فیلتر شه , نمیدونم هر چی!! 

فقط شانس اوردم رمز پنل مدیریتم یادم بود!

میرسیم به عنوان این پست "اندیشه کشتنی نیست" و تمام.


بی حاشیه گان ساکت شده ایم :-))

"سعی کنید تعصب یا پیش داوری و قضاوت های شما باعث نشود که گوینده بخشی یا همه ی صحبتهای خود را فیلتر کند "
از کتاب بامبو را آب بده 

از این که به طور کلی من آدم کم حرفی هستم بگذریم . میرسیم به جمله بالا ,  یکی از دلایل مهم من برای سکوت همینه.توی خیلی از جمع ها ترجیح میدم یه شنونده عالی باشم فقط
حالا نه اینکه قضاوتها یا پیش داوری ها هم برام مهم باشن ها! فقط میخوام زندگیم بی حاشیه بگذره

+میخواستم تهش بنویسم بخاطر همین آدم ناشناسی هستم! بعد دیدم واسش مثال هم دارم پست طولانی میشه بیخیال شدم :-) 
پست قبل هم همین اتفاق واسش افتاد 
مینویسم یه روزی ;-)

تلخ و شیرین!

"الآن که بهش فکر میکنم پدرت بهترین کسی بود که میتونستم باهاش ازدواج کنم , اما اون موقع که این چیزها حالیم نبود.واسه همین هم با وجود خوشبختی الآنم هنوز تلخی شیرین ترین لحظه زندگیم یادمه "
(دیالوگ فیلم بود)

+دلم میخواد راجع بهش بنویسم ولی الان خستم , بعدا 


آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan