!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

الان فقط میخوام بخوابم !

امروز ۱۰ ساعت بی وقفه پشت سیستم کار میکردم.واقعا بی وقفه! یهو به خودم اومدم دیدم حالم بده،به ساعت نگاه کردم ۶ ساعت از وقتی که شروع کرده بودم گذشته بود.رفتم آب خوردم و برگشتم و دوباره ۴ ساعت دیگه ادامه دادم.
و میدونم این برای سلامتیم خیلی مضر بود.خیلی بد بود اما چاره دیگه ای نداشتم.و وقتی دست از کار کشیدم که حس کردم اگه یک ثانیه دیگه ادامه بدم بیهوش میشم :)) 
اینه دیگه.

وای از این سرما!

مدت ها فکر میکردم بخشیدمش ولی چند روزه فهمیدم داشتم تلقین میکردم.
میشه آدم ، آدم بخشنده ای باشه ولی یه چیزی رو،یه کسی رو یا یه اتفاقی رو نبخشه.
این که تو یه چیزی رو نبخشی دلیل نمیشه قطعا آدم بخشنده ای نباشی چون خیلی چیزای دیگه رو میبخشی و عبور میکنی
ولی تو این مورد ، من فقط عبور کردم.
وقتی روزهای زیادی تلاش کردم که صددرصد پاک شم از (نبخشیدن) و پر شم از (بخشش) و نشد ، بازم مجبورش میکنم ببخشه؟ نه.اصلا.هیچوقت
تو این موارد من فقط عبور میکنم و طلب خیر میکنم برای اون چیز یا شخص یا اتفاق.از ته دلم دعا میکنم واسش.چون نمیخوام قلبم جای سیاهی ها باشه.نمیخوام مدار انرژی جهان رو با حس بدم بهم بریزم.فقط میخوام نبخشم،عبور و دعای خیر کنم.
And that's OK.

شنیدم تو این شرایط میگن ایشالله که گربه ست! ولی نمیدونم یعنی چی

مرزهای خوش بینی رو رد کردم :)) 
انقدر، که مطمئنم الان در حال تلقینم و چیزیم نیست! همه چیز مرتبه

هرگز نمی خوابد

احساس کسی رو دارم که از مرگ نجات یافته!
همونقدر مهیج و سپاسگزار،همونقدر شوک،همونقدر عجیب

بعد از چند ماه دلم گرفت

به یاد آرزوهایی که به وقوع نپیوسته ریشه شون خشکید و نمیدونم الان کجام! چند روزیه تحمل ابهامم کم شده و فشار مسئولیتهام داره یه کارایی اون توو میکنه!
بیا به خودم حق بدیم که چندین ماه فوق العاده قوی رو گذرونده و الان دوست داشته باشه هموئوستازی کنه.
Wait :)

میدونی چی این دنیا قشنگه؟تا این پست رو ثبت کردم ریمایندر گوشیم بهم گفت :
You can't rush healing

پ.ن:  چند روزه تصمیم گرفتم در کنار همه کارهایی که باید در طول روز کنم،کتاب بخونم.ولی کتابهایی رو انتخاب میکنم که هم سمت و سویی داشته باشن که به این روزهام کمک کنن هم ورژن صوتیشون وجود داشته باشه.الان در حال شنیدن چهار اثر فلورانس اسکاول شین هستم و خب دوستش دارم.بهم آرامش میده.
یه سری کتاب های دیگه مثل انسان در جست و جوی معنا ، هنر شفاف اندیشیدن و تکه هایی از یک کل منسجم هم پیدا کردم که امیدوارم تا پایان بهار همشون رو خونده باشم.

قهرمان من

از شب تولد قبلیم یک سال گذشت! شبی که برام پرررر بود از سوپرایز ، هم خوب هم بد
اول با کادوی هیجان انگیز اکثر دوستام و سوپرایز و جشن خانواده ام از شادی و ذوق اشک شوق ریختم و حس کردم خوشبخت ترین آدم روی زمینم
و در پایان شبش یک اتفاق به ظاهر ساده انقدر قلبم رو به درد آورد که تا صبحش گریه میکردم!ولی این بار از شکستن،غم،بی ارزشی
الان که به خودم و راهی که توی این یک سال اومدم نگاه میکنم حسی جز افتخار و شادی ندارم.ممنونم از خودم که یک سال تمام برای رسیدن به این نقطه جنگید و بهم نشون داد تنها قهرمانم تا اخرین تولدی که بیاد خودمم نه هیچکس دیگه.حس میکنم امروز حقیقی ترین تولد عمرمه و واقعا یک من جدید متولد شده که معنای واقعی زندگی رو فهمیده و داره خودش رو ذره ذره کشف میکنه، میخوام از بودن با خودم توی این روز که مال منه لذت ببرم و برم براش هدیه بخرم
چون فقط خودم میدونم چقدر امسال تولدم مبارکه و پوشال اون شادیهای ظاهری قبلی ریخته و درونم چخبره :)
خداروشکر
کتاب شعرم رو به مناسب تولدم رندوم باز کردم و این اومد
از صبا می شنوم مژده ز یارم آید/همرهش بوی خوش از زلف نگارم آید
هر شب از سوز دلم همدم پیمانه شوم/تا سحرگه که به دل شوق شرارم آید
دل به سودای رخش می رود از خانه برون/بامدادان ز سفر خسته کنارم آید
همدمی کو که شود ساقی شبهای خمار/تا بگوید ز چه ره یار، دیارم آید
آن نسیمی که سحر از رخ جانان آرد/تا که بر دل گذری کرد قرارم آید
در خزانم و مهیای سفر گشته دلم/وعده بیجا ندهم تا که بهارم آید
هر که دلدار دلش یار نهانش بوده/چون شباهنگ به که گوید که نگارم آید
شعر از استاد شباهنگ عزیز

سال نوتون مبارک دوستای عزیزم.امیدوارم پر از شادی و سلامتی باشید.نبودم چون سرم خیلی شلوغ بود.و ممنونم از لطفتون که حالم رو پرسیدید.
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan