طی دو روز فصل دو Anne with an E که
پست قبل معرفی کردم رو دیدم
یهو به خودم میومدم میدیدم ساعت پنج صبحه و هنوز نخوابیدم و دارم آنه رو میبینم
وقتی میدوید عاشقش بودم :-D نحوه دویدنش جذاب بود واسم. آنه یه دختر یتیم که پس از سختی های زیاد توسط خواهر و برادر کاتبرت ها به فرزندخواندگی پذیرفته میشه و دردسرهاش توی اونلی
دیگه فعلا تمومه.ظاهرا قراره زمستون شروع کنن به ساخت فصل سومش
۱. اگه میخوای تو زندگیت به جایی برسی باید به جزییات توجه کنی
۲. فقط وجدانت میتونه تو رو به تصمیم درست برسونه
۳. اعتقاد دارم که حتی توی بدترین شرایط هم چیز خوبی هست
۴. خیلی بده که بدون عشق واقعی زندگی کنی
۵. باید مرگ رو بچشی تا زندگی رو حس کنی
۶. مرد باش! فقط یه پسره که نمیتونه بپذیره عاشق یه خانوم شده
۷. فکر میکنم چیزای شکسته زیبایی غمگینی دارن , بعد از سالها داستان و پیروزی و شکست که داخلشون تزریق شده اونا میتونن خیلی رمانتیک تر از چیزای جدید باشن که اصلا زندگی نکردن
۸. نمیخواستم که اشتباهی نکنیم , فقط میخواستم منم شاملش باشم , میخواستم شریک باشیم
۹. باید اجازه بدیم مردم ببینن چه احساسی نیاز دارن داشته باشن و با گذشت زمان حلش میکنن
۱۰. ازدواج چیز عالی ایه اگر بخاطر عشق صورت بگیره
۱۱. گاهی اصلا راهی وجود نداره و شخص باید دیوارا رو بشکونه و راهشو از بین چوب ها باز کنه تا به جایی که میخواد بره برسه
۱۲. جایی برو که اشتیاقت تو رو میبره
۱۳. ما شرکای برابری میشیم نه صرفا زن و شوهر! و هیچکدوم نباید خواسته های قلبی اون یکی رو سرکوب کنه
۱۴. وقتی نمیشناسیش قضاوتش نکن
۱۵. مردم به چیزی که میخوان فکر میکنن نه حقیقت
۱۶. رویاپردازان دنیا رو عوض میکنن و ذهن های کنجکاو ما رو به جلو هول میدن
۱۷. تفاوت بد نیست , فقط مشابه نیست
۱۸. همیشه راه دیگه ای برای نگاه کردن به اوضاع هست