جناب
Ove چالش قشنگی رو راه انداختن و منم دوست داشتم شرکت کنم , شما هم در صورت تمایل بنویسید :-)
۱۳ دلیل برای زندگی , برای زنده موندن و ادامه دادن
من اول توی دفتر آبیم نوشتم و وقتی رسیدم به شماره ۱۲ دیدم ای وای هنوز کلی مونده!ولی خب دیگه با شماره ۱۳ بستمش علی الحساب که چالشمون شسته رفته برگزار شه ;-)
۱. خودم! من اومدم به این دنیا که افسانه شخصی خودم رو بسازم پس حیفه که همینطوری الکی بمیرم!
۲. پدرم و مادرم ! به این دوتا فرشته زمینی واقعا مدیونم و باید حتی برای اونا هم که شده تا اخرین لحظه با افتخار ادامه بدم و کاری کنم اونا هم متوالیا به من افتخار کنن
۳. خواهرم و برادرم ! من نباشم کی این دوتا رو اذیت کنه؟!کی پای ثابت دیوونگیهاشون باشه؟! همیشه حکم گزینه اخر ولی در عین حال مهره اصلی رو براشون دارم پس باید بمونم!
۴. میم.جیم ! خیلی از هم دوریم , خیلی رویایی به نظر میرسه ولی برای یک روز هم که شده باید... باید چی؟! باید کسی رو که از بچگی , بزرگ شدنمو دیده ببینم , ببینه! مهم نیست توی چه شرایطی
۵. دوستام! دوستهای خیلی خوبی دارم که هر کدوم به نحوی حالمو خوب میکنن , حالشونو خوب میکنم ! درسته این روزا خیلی کم با هم وقت میگذرونیم اما همیشه حضورشون دلگرمیه
۶. افسانه شخصی عزیزانم رو ببینم , تک تکشون رو
۷. خوندن و دیدن بهترین فیلمها و کتابهای دنیا , خارج شدن از "ندانستن ها" تو هر زمینه ای
۸. رویاهای بچگیم! من زیادی منطقی ام!ولی رویاهای بچگیم از یادم نرفتن , همونایی که هیجان انگیزن , محال , سخت و دور از دسترس به نظر میرسن ولی باز هم برای زنده نگه داشتن کودک درونم و احساس رضایتم از خودم باید براشون تلاش کنم و اگه شد برسم
۹. مستقل شدن توی زمینه های قابل دسترس!(شامل کار کردن هم میشه :-P) چه هیجان انگیز
۱۰. هیچهایکر شدن ! *.*
۱۱. زندگی توی کشور مطلوبم
۱۲. نوشتن افسانه شخصیم برای نوادگانم! (یا درصورت عدم وجود! برای هرکسی که بخونه :-D)
۱۳. خدا ! خالقم , یار همیشگیم. حالا که بهم فرصت "بودن" دادی پس مراقبم باش و تماشا کن :)