بعضی وقتها :: !…سه نقطه های دل لیمو...!

بعضی وقتها

منحصر به فرد بودن باعث میشه از بقیه فاصله بگیری

لیمو
چهارشنبه ۲۰ دی ۹۶

۱۰
۱۳

نظرات (۱۳)

چهارشنبه ۲۰ دی ۹۶ , ۰۱:۲۰ گلاویژ ...

عکس این قضیه هم هست البته

گاهی منحصر به فرد بودن و متفاوت بودن موجب جذابیت فرد میشه :)

جذابیت که ۱۰۰%

در واقع این افراد خاص می نمایند!! ولی خودشونن که فاصله میگیرند..شاید چون درک نمیشن

چهارشنبه ۲۰ دی ۹۶ , ۰۳:۰۲ یک بلاگر

خود گول زنیه

یعنی آدم خودش رو گول میزنه ک منحصر به فرده

منحصر به فرد بودن یک صفتیه که بقیه باید بگن نه خود آدم به خودش

فکر کنم اشتباه متوجه شدید

من ادعای منحصر بفرد بودن نکردم :-) صرفا اون جمله رو نوشتم

و اینکه میشه بفرمایید چرا ادم خودش نمیتونه اینو تشخیص بده؟اتفاقا به نظر من وقتی یکی داره اطرافیانشو میبینه و حرفاشونو میشنوه یه روز به این نتیجه میرسه که چقدر با اینا متفاوتم! و اونوقت توانایی بیان احساسات خودشو نخواهد داشت.نتیجه اش میشه انزوا

چهارشنبه ۲۰ دی ۹۶ , ۰۴:۱۷ حوا ...

اوهوم... این فاصله گرفتن خوبه حتی اگه دلیلش منحصر به فرد بودن نباشه. :)

دلیلش خجالتی بودن باشه , تنهایی رو دوست داشتن باشه , اینا مثلا؟!

به نظر من هر ادمی به تنهایی نیاز داره ولی مقطعی , نه اینکه کل زندگی رو در حال فرار از ادمها باشه...

چهارشنبه ۲۰ دی ۹۶ , ۱۰:۰۶ ناشناس

میشه واژه ی منحصر به فرد رو برام معنی کتید؟ من معنیشو نمیدم واقعا:/

حتما

همه ی ادمها منحصر بفردن , واقعا هیچ دو نفری شبیه هم نیستن ولی خب دیدیم که وقتی با یکی در ارتباطیم نقطه های اشتراک زیادی باهاشون داریم.درواقع ادمها رو همین اشتراکات کنار همدیگه نگه میداره

حالا این بین یک نفر پیدا میشه که نقطه های اشتراک کمی با اطرافیانش داره , یا حتی شاید هیچ اشتراکی نداره

ترسناک نیست؟! چون خیلی متفاوتی بترسی از بیان کردن احساسات خودت , حتی بترسی از دیده شدن..این ادم از بقیه فاصله میگیره

:-)

چهارشنبه ۲۰ دی ۹۶ , ۱۰:۵۲ ناشناس

من میترسم از دیده شدن...و تدس از بیان کردن عواطف و احساساتم...

مچکر.

اگه زیر ۳۰ سن دارید به نظرم ترستون از خجالت نشأت میگیره , یا هرچیز دیگه که راهش کنار گذاشتن ترس و دل رو به دریا زدنه

ادمها همه پر از اشتباهن و هیچ کس کامل نیست :-) پس ترسی نیست

خواهش میکنم کاری نکردم

چهارشنبه ۲۰ دی ۹۶ , ۱۱:۴۷ Kilgh

والّا هر آدمی در نوع خودش منحصر به فرده،

اتفّاقا به نظرم این طرز فکره ک باید دستخوش تغییر بشه تو کل جهان.

که تو نباید تمام مدّت دنبال جذب کردن شباهت ها باشی.

یعنی حتّی خیلی ساده بگم، این بچّه هایی ک مهاجرت می کنند رو نگاه کنی، خیلی هاشون افسرده می شن و فلان، این طرد شدگی از از تفاوت می آد. تفاوت با محیط جدید دور و برشون. در صورتی ک در قسمتی دیگر از جهان میلیون ها آدم وجود دارن که مشابهت داشته باشن باهاشون.

برای همین نمی دونم اسم این حالات رو می شه گذاشت منحصر به فرد بودن یا خیر... شاید دوستای خارجیش همون عبارت منحصر به فرد رو براش به کار ببرند چون تا حالا چنین ورژنی رو ندیدند.

ولی توی ذهن من، منحصر به فرد یعنی کسی ک کلّ مجموعه ی جهان رو بگردی و مشابهش پیدا نکنی. یدونه، تک، یه راس تنها!

وگرنه مثلا جوجه اردک زشت، واقعنی منحصر به فرد نبود. کلّی هم نوع داشت... صرفا تخمش اشتباه افتاده بود تو سبد اردک ها! :)))

کیلگ من قبل از کامنت تو این جمله رو در پاسخ یکی از دوستان نوشتم

همه ادمها منحصر بفردن درسته , منظور من وجه اشتراک بود

خودتو تصور کن ببین میتونی با ادمی که نه تنها شبیه تو نیست بلکه عقاید ضد تو داره "همیشه" در تعامل باشی؟زندگی کنی؟نمیشه! اگه مجبور به زندگی باهاش باشی زجر میکشی , دیگه نمیتونی اونطوری که باید خودتو رها کنی

ولی به عنوان یه رهگذر , نمیدونم حتی همکلاسی یا هرچیز دیگه ای که مقطعیه اتفاقا خیلی هم چالش برانگیز و باحاله

حالا ادمی رو تصور کن که میون یک عالمه افراد با اختلافات اینچنینی زندگی کنه,قطعا منزوی میشه.یا اگه مبارزه کنه دوامی نخواهد داشت.یه روز خسته میشه . این جمله تعبیرش از منحصر بفرد این بود

مطمینم متوجه شدی چی میگم :-)