!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

از ده آبان شاغل شدم

سعی میکنم کوتاه بگم و مختصر!
آگهی دیدم
چندتا نمونه کار انجام دادم
قبول شدم و رفته مصاحبه حضوری
اونجا تعداد مصاحبه شونده ها زیاد بود، من هم یکی از اون همه. اما هر نیم ساعت که میگذشت این جمله شنیده میشد: «ممنون از وقتی که گذاشتین و تشریف آوردین، متاسفانه از اینجا به بعد با شما خداحافظی میکنیم»
و من ته دلم مطمئن بودم که تا اخرش همونجام و با من خداحافظی نمیکنن:)) هی به در و دیوار مجموعه شون، پرچم کشورهای مختلفی که روی میز بود نگاه میکردم، مجسمه آزادی رو می دیدم و با خودم میگفتم من حتی بهتر از اینجام میتونم باشم!
دو ساعت گذشت و تهش گفتن: «از شما عزیزان هم ممنونیم اما تصمیم گرفتیم تو این مقطع با خانم لیمو همکاریمون رو ادامه بدیم». و همه رفتن و من موندم و کارم شروع شد. 
قشنگتر برام این بود که کل تیمشون با هم دوستن، یعنی اول دوست بودن بعد تصمیم گرفتن وارد این کار شن، منم اصلا احساس غریبگی نمیکردم بینشون، جالبه همین حین متوجه اعتماد بنفس قشنگی که به دست آوردم میشدم و میگفتم این تویی ها! دمت گرم
همین دیگه...

حالا دلم میخواد بگردم کارهای تولید محتوا هم پیدا کنم و توشون مشغول شم چون تواناییش رو دارم.
امیدوارم پیدا کنم :)))
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan