نشستم با خودم فکر کردم چیکار کنم خوب شم؟چی در من تغییر کرده که این احساسات اومده سراغم؟
فهمیدم چیه و روش کار کردم
پاشدم چند اپیزود فرندز دیدم.از دوستهام خبر گرفتم و یکیشون داشت میرفت سفر ، اون یکی کار پیدا کرده بود و اون یکی مثل من تو خونه خودش رو سرگرم میکرد و و و ...
شروع کردم به انجام کارهایی که دوست دارم و حتی کارهای عقب مونده
خلاصه که خودم رو بغل کردم و بوسیدم *_* به موفقیتهام و راه هایی که اومدم فکر کردم.قدر تمام تلاشهایی که کردم رو دونستم و ندیده نگرفتمشون.دیدم خیلی از خودم جلوام.آفرین بهم
الان حالم خوبه و دیگه به چیزی برای بهتر کردنش نیاز ندارم:) مگه داریم بهتر از این؟
حال دلتون خوب.مراقب خودتون باشید و قدر خودتون رو بدونید!
- سه شنبه ۴ شهریور ۹۹