!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

وقتی که در یک تابوت آرام میگیرم تا به همت شانه های پر مهر شما به خانه ی تنهایی ام بروم...!

بخاطر خاطره ی خاصی که توی بچگی با پدربزرگم داشتم این ویژگی برام نهادینه شده ؛ که توی ارتباطم با آدمها همیشه به این فکر میکنم که اگه این آدم مقابلم دو ساعت دیگه بمیره من کاری کردم یا حرفی زدم که الان در نبودش عذاب وجدان داشته باشم؟یا کاری هست که نکرده باشم و حرفی هست که نزده باشم و الان در نبودش حسرت بخورم؟!
ویژگی خوبیه به نظرم... اما تو رو شکننده و شاید حتی ضعیف میکنه
گاهی احمق به نظر میای
گاهی مهربون و بخشنده
وقتی ظرف ذهنم پر میشه ، دوست دارم به عکس قضیه فکر کنم! اگر خودم بمیرم چند نفر عذاب وجدان میگیرن یا حسرت میخورن؟!

شاید
فردا، هیچوقت نیاید و تو بی شک تاسف روزی را خواهی خورد که فرصت داشتی برای یک لبخند ، یک آغوش، اما مشغولیت های زندگی، تو را از براوردن آخرین خواسته های آن ها بازداشتند...

آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan