خیلی چیزها واسه نوشتن دارم.خیلی
اما حدود 40 تا کامنت دیگه مونده که تایید کنم و جواب بدم خصوصی هاشونو و خیلی خیلی سرم شلوغه.حتی دلم نمیاد کامنتهای این پست رو هم ببندم تا زمانی که اونا رو تایید کنم بس شما خوب و مهربونید.ببخشید که دیر جواب داده میشه.
واسه همین فقط همین رو گوشزد کنم صرف ادامه ی پست قبلی که
به شدت یاد 12 مهرماه سال 1397 بخیر :)
و اینکه امروز بعد از یک هفته که اومدم اینجا یادم اومده کجام و دلم واسه خونه تنگ شده.از وقتی اومدم هیچ حس بدی نداشتم.دلتنگیم هم خیلی قابل لمس نبود یا شاید هم درکش نکرده بودم
اما عصر یک لحظه بدجوری دلم گرفت و هوای خونه و خانواده داشت و رفتم اتاق الف و گریه کردم
الان بهترم
فردا باز کلاس ها شروع میشه و سرم شلوغتر میشه و یادم میره! اما فقط یادم میره.مسئله باقی می مونه
- شنبه ۱۴ مهر ۹۷