تکیه دادم به دیوار حیاط و روی فرش تازه خشک شده نشستم.هوا امروز یه مدل خاصی گرفته ست , ابریه و وزش ملایم باد همراهیش میکنه.انگار که شرجیه!
دارم شالگردن می بافم!! زرشکی پررنگ
معین میخونه "لحظه ها رو با تو بودن , در نگاه تو شکفتن , حس عشقو در تو دیدن مثل رویای تو خوابه! با تو رفتن با تو موندن , مثل قصه تو رو خوندن , تا همیشه تو رو خواستن , مثل تشنگی ابه!"
یکی زیر , یکی رو , یکی زیر , یکی رو .... ....
اون "زیر" بافتنی همیشه برجسته تره ...
داشتم فکر میکردم زیر زندگی منم برجسته تره ... قشنگ تره ... جالب تره ...
زیر زندگی الآنم رو بیشتر از روی زندگی سابقم دوست دارم
بیا دیگه فکر نکنیم ...
غرق شیم تو صدای گنجشک ها و قناری ها و بازی کردن های فندق و شال زرشکی پررنگمون رو ببافیم ...
یکی زیر ... یکی رو ...
- سه شنبه ۱۶ مرداد ۹۷