چالش عادت های عجیب رو جناب هاتف اینجا راه انداختن , و ممنون از پیشنهادشون.
من هم شما رو دعوت میکنم که چند دقیقه ای به خودتون فکر کنید و بنویسید :)
توضیحات رو هم توی وبلاگ ایشون میتونید بخونید
و اما ادامه مطلب و عادات من
۱. من احساس ندارم! احساس می سازم. مثلا شما ذاتا گل رو دوست دارید و با دیدن گل هوش از سرتون میپره! و لبخند میزنید. اما من اینطوری نیستم. تا مغزم فرمان نده هیچ حسی به هیچی ندارم. با این وجود مغزم خیلی جاها فرمان میده :)) و احساسی ام
۲.دنیای من دنیای بی قانونیه . هیچ قانون از پیش تعیین شده ای ندارم. در لحظه تشخیص میدم چه کاریو انجام بدم چه کاریو نه. میخوام بگم الان هیچ باید و نبایدی ندارم که محدود یا آزادم کنه. (البته این یه حس درونیه واسم , بروز نمیدم.شاید هم از نگاه خیلیها پر از قانون و خط قرمز باشم واسشون)
۳. نمیتونم "نه" بشنوم! واسه همین اگر حتی احتمال ۱% هم بدم که ممکنه درخواستم جواب منفی داشته باشه مطرحش نمیکنم , یا اگر مطرح کردم قبل از نه شنیدن طرف مقابلم رو متقاعد میکنم که موافق باشه :))
۴. خیلی غلط اندازم. واسه همین نمیتونم تعریف مشخصی از شخصیت اجتماعیم به کسی بدم. از نگاه "x" خیلی مهربون و صمیمی و بخشنده ام. از نگاه "y" از خودراضی و مغرورم
۵. گریه نمیکنم! آخرین سلاحم گریه ست , خیلی کم پیش میاد .و اگر بخاطر چیزی گریه کنم این اهمیت زیاد اون موضوع رو میرسونه طبیعتا
۶. فوبیای سوسک دارم! میدونم خیلی از هم جنسهام میترسن ازش اما من به معنای واقعی فوبیا دارم! طوری که یک بار مقابل همه اعضای خانوادم تمام لباسهام رو در اوردم :| خیلی تلاش کردم باهاش بجنگم.زشته اخه از سوسک به اون کوچیکی انقدر بترسی! در راستای مبارزه ام همین چند روز پیش با گریه یه سوسک رو کشتم! تاکید میکنم با گریه(مورد پنج)
۷. اگر در اتاقی باشم که درش بازه احساس امنیت ندارم.نمیتونم راحت باشم.حتی اگر کسی خونه نباشه.در رو باید ببندم
۸. اگر پتو نداشته باشم خواب نمیرم. من از گرما متنفرم اما در اوج گرما هم باید پتو داشته باشم
۹. بالشت ندارم و به جاش خرس(شاسخین!) دارم :-D
۱۰. خیلی جاها خیلی ساکتم! قادر به حفظ سکوت ۱۰۰%ی هستم.طوری که با خودشون بگن نکنه این لاله؟! به جاش بعضی وقتها انقدر حرف میزنم که شنونده گریه کنه !! دیده شده در کودکی برای ساکت شدنم چک سفید امضا بهم پیشنهاد شده اما نپذیرفتم و به حرف زدنم ادامه دادم :))
۱۱. حافظه ام دست خودمه! و من هم آدم کلی نگری هستم.مثلا اگر الان با کسی ملاقاتی داشته باشم , ده دقیقه بعد اگر ازم بپرسی رنگ چشماش چه رنگی بود یا حتی چی پوشیده بود یادم نیست! از گذشته ام چیزی یادم نیست.ولی همه ی تجربه هام یادمه. حافظه ی اختیاری دارم , در یک لحظه میتونم حتی خودم رو هم فراموش کنم.(نکته منفی ای که داره اینه که اگر کسی بخواد برای اثبات حقانیتم خاطرات رو یاداوری کنه , حتی خاطراتی که خودم تعریف کردم , یادم نیست! و ممکنه دروغگو به نظر بیام)
۱۲. نمیتونم دروغ بگم! یادمه پارسال میخواستم رتبه کنکورم رو دروغ بگم به پیشنهاد چندتا خبیث! به یک نفر دروغ گفتم.شاید هم اینجا رو بخونه الان :))) [عرق شرم] ، اما بعد از چند دقیقه اقرار کردم! در بقیه موارد هروقت خواستم دروغ بگم خنده ام گرفته.حتی مصلحتی.نمیتونم :-D
۱۳.چون غالب افراد راست دست هستن , عادتهای غذایی من چپ دست براشون عجیبه.قاشق و چنگال رو برعکس دستم میگیرم.دست راستم به تنهایی فلجه! پس انتطار نداشته باشم که بتونم خودم رو اصلاح کنم! بعضی وقتها توی مهمونی های رسمی اذیت میشم اما چاره ای نیست.حتی برای بستن ساعت هم این چپ دست بودنم توی ذوق میزنه
اما دوسش دارم حقیقتا
۱۴. من عاشقم! از ازل تا ابد. (جزء عادات عجیب قرار بگیره چون تو این زمونه کم پیدا میشه عاشق واقعی!! واااقعی!)
عاشقی چیزی نیست که من اقرار کرده باشم , در واقع ازم اعتراف گرفتن
و شاید بتونم بگم توی دنیا تنها چیزی که بهش افتخار میکنم همینه.
- شنبه ۸ ارديبهشت ۹۷