دیدی وقتی داری تو دنیای خودت سیر میکنی و تخمه میشکونی یهو مغزش میفته رو زمین...
دیگه برات مهم نیست که تو هنوز خیلی تخمه تو مشتت داری...
خیلی مغزِ دیگه تو دستته...
امّا هنوز دنبال اون یکی میگردی که افتاده زمین وخاکی شده...
رفته لا بلای پوست تخمه ها...
از اون به بعد هرچی میخوری داری به این فکر میکنی که یعنی کجا افتاد، اصلا چرا از دستم در رفت...دیگه مزه ی بقیه رو نمیفهمی...
حالم درست مثل همین ماجراست...
تو اون همه فکرا وکارای بیخود گمت کردم...
گمم کردی...
حالا به هر کسی که میرسم، با هرکی که همصحبت میشم چیزی ازشون نمیفهمم، هیچکدومشون رو درکنمیکنم...
اصلا انگار این حسرتِ نداشتنه تا اخر عمرت میچسبه بیخ گلوت و همش اون گم کرده رو جلو چشات میاره..!!
ببین...
پیدام کن...
نزار خودمم گمکنم ...
@matne_barooni
- سه شنبه ۱۸ مهر ۹۶