امروز یکی از قشنگترین و جالبترین اتفاقهایی که چندسال منتظرش بودم افتاد ولی نه واسه من!
واسه مامانم که مازندران بود
الان , هم مامانم سکوت کرده هم میم جیم و من تنها راهم اومدن به اینجا بود :))
ثبتش میکنم یادم بمونه امروزو که چقدر هیجان داشت و باحال بود :)
منتظر روزی ام که این اتفاق دوباره تکرار شه ولی واسه خودم!
+هنوز مادربزرگ گوگولیم کنارمه و احتمالا از فردا باز تنها میشم, و این دو روز یک خط از کتابهام هم نخوندم!
- دوشنبه ۲۰ شهریور ۹۶