وای خدایا
من واقعا ترسیدم...از قدرت حسادت که میتونه چه کارهایی انجام بده ترسیدم
اولین بارش نیست که بهم ضربه میزنه با حسادتش..دشمنی هم نیستا خیلی منو دوست داره ولی بعضی وقتها انگار یه چیزی جلوی چشمشو میگیره, بعدش هم اصلا عذاب وجدان نداره
چه خبره دقیقا؟:/
چرا از اول برچسب حسود بودن به دخترا چسبوندن و اونام هی اثباتش میکنن که حسودن؟ چرا باید از پیشرفت یکی ناراحت شیم؟چرا نتونیم تحمل کنیم یکی یه چیزی بهتر از ما داره؟چرا نداشته های یکیو به رخش بکشیم؟مگه با اینکار چیزی به ما اضافه میشه جز اینکه طرفو تخریب میکنیم؟
خیلی خوبه اگه یه ذره استانه تحملمونو بالاببریم, هرچیزی که میبینیمو بیان نکنیم,بفهمیم چه حرفی رو کجا بزنیم
خیلی خوبه که همزمان به سن که بالا میره درک و فهم هم بالا بره:|
من الان از تمام ادمهایی که حسودن میترسم:| حسادت به معنای واقعی,نه اون حسادت صادقانه از روی حس مالکیتی که همه تجربه اش میکنن,نه حسادت سازنده بلکه حسادت مخرب..حسادت ویرانگر که از انسانیت دور میکنه
""99% لایه های زندگیت باید پنهان بمونه"" کاش من اینو زودتر میفهمیدم.کاش کاش کاش
- پنجشنبه ۱۱ خرداد ۹۶