عجب دنیایی شده..
کوچه ها را بلد شدم.. مغازه ها را..
و رنگ چراغ قرمزها.. حتی جدول ضرب را..
و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم..!!
اما گاهی میان آدم ها گم میشوم..
آدم ها را بلد نیستم هنوز...!
۱.ظهر با برادر داشتیم میرفتیم آموزشگاه,منم سرگرم گوشیم بودم فایل اضافی حذف میکردم,یهو گفت لیمووو اینو!! یه موتوریه بود با سرررعت زیاد داشت میرفت,بعد ناپدید شد تا جلوتر که رفتیم دیدیم موتورو وسط خیابون گذاشته رفته!! همسرش با یه چمدون نشسته بود کنار خیابون هی مرده داد میزد برگرد خونه!! یهو تققق !! چنان سیلی ای زد بهش که پخش زمین شد :|| بعدم رو زمین همینطوری کتکش میزد :|| اخه بنده خدا به چه امیدی برگرده خونه؟!
۲.شب یکی از همکلاسیهام پیام داده میتونی واسم شارژ بخری خودمون تو خونه زندانی ایم!! بعد که واسش فرستادم گفتم حداقل به رسم انسانیت بپرسم چی شده شاید مهم باشه!!(نخواستم فضولی کنم,اون فقط کمک خواسته بود)
گفت همش تقصیر سامانه!! داشتم باهاش حرف میزدم مامانم مچمو گرفت!! اخه قبل از امتحانها زنگ زد مامان بهش گفت درس داره فعلا زنگ نزن!!!!!
گفتم سامان پسرعموته؟! گفت نه لیمو گیجی ها عشقمه!! :|
:|
:|
من هیچ حرفی ندارم,فقط مامانش هم؟! :|
۳.آدمها , دیده نمیشن,شنیده نمیشن,خوب نیستن,قهرمان نیستن...فقط وقتی مردن عزیز میشن...وقتی رفتن به یادشون آلبوم عکسها ورق میخوره! میشن آدم خوبه ای که گلچین شد
چرا تا وقتی که هستیم قدر همدیگه رو نمیدونیم؟
خیلی حرفها میشه زد ولی "قصه چه کنم دراز,بس باشد...چون نیست گشایشی زگفتارم"
۴.کی فکرشو میکرد اینقدر یهویی آقای هاشمی فوت کنن؟کاش بحثو توی فضای مجازی سیاسی نمیکردن,صحبتهایی که قلب ادمو به درد میاره.هرچقدر هم یه نفر مخالف باشه حق نداره توهین کنه به هیچکسی,نه فقط ایشون.همه انسان اند.بهم احترام بذاریم.حتی در بدترین شرایط
خب دیگه این چهار مورد با این فاز بودن"عجب دنیایی شده!!"
در واقع دنیا همونه,این آدمها هستن که عوض شدن
از خودم بگم:) یه امتحان ریاضی داشتیم امروز که نگو! امتحان نبود که المپیاد بود :||
کارنامه بیاد همه رو با هم ثبت میکنم,فعلا بماند!! :)
اون جرقه ای بود که پست قبل راجع بهش نوشتما :)) داره شعله ور میشه فقط باید حواسم باشه نسوزم! اینقدر مثبته که نه تنها خودمو بلکه اطرافیانمو هم متاثر میکنم.عصر که ز.ش رو دیدم میگفت همچین روبراه نیست.با ده دقیقه صحبت کردن متحولش کردم :) میگفت کاش مدرسه ام تموم نشده بود هر روز میدیدمت!
عصر رفتم سراغ گیتاری که ماه هاست زیر تخته,همون یه اهنگی هم که بلد بودم یادم رفته,یک ساعت همینطوری تو دستم نگاش میکردم :| دوباره از اول؟! فکر نمیکنم دیگه ادامه بدم.
خوبم...خدایا مرسی :)
امیدوارم شمام خوب باشید...
- دوشنبه ۲۰ دی ۹۵