با چادر حریر سفیدت اومدی و گفتی بلند بخون تا منم یادبگیرم! قبل از اینکه من شروع کنم شروع کردی,تمام حواسم به تو بود...همه ی نمازتو درست خوندی.وقتی تموم شدی گفتی اشتباه خوندم!پرسیدم چرا؟! گفتی یادم رفت وضو بگیرم!!
ببخشید که حوصله ندارم قصه های مدرسه ات رو گوش کنم,یا باهات بازی کنم:|
خواهر خوبی نیستم
+کاش بشه توی این سه روز درسها رو جمع کرد..
- دوشنبه ۱۹ مهر ۹۵