!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

مادر ، یک شدن

به عنوان کسی که جسما توانایی بارداری و مادر شدن داره هیچ وقت تصور نکردم روزی فرزندی داشته باشم.یه دوره ای اصلا دلم نمیخواست مادر بشم.یه دوره دیگه هم بهش فکر کردم و به صورت `شرطی` ذهنم قبول کرد که شاید هم یه روز بخواد مادر بشه
چندتا دلیل داشت ، یک اینکه اساسا دنیا رو جایی نمی دیدم که بخوام انتخاب کنم و شخص دیگه ای رو بهش اضافه کنم.نه که خیلی جای بدی باشه،اصلا.اما خب ترجیح میدادم حالا که اون بچه توانایی انتخاب بودن و نبودن نداره من تو دردسر نندازمش.
دو اینکه هیچ وقت مطمئن نبودم که چطور میشه یه بچه رو تربیت کرد و پرورش داد که پشیمون نشد،که مطمئن باشی داری چیز درستی بهش یاد میدی
سه اینکه بچه هم مثل هر چیز و فرد دیگه ای میتونه تعلق خاطر زیادی با خودش به همراه بیاره و چه بسا بیشتر از بقیه چیزها و فردها حتی.پس من اون آدمی نیستم که توانایی تاب آوردن زمین خوردن ها و مریض شدن های اون رو داشته باشم یا حتی از دستش بدم.
و خیلی دلیل های مادی و معنوی دیگه
همه این ها در گذشته موندن
امشب حین انجام کارهام یهو فی البداهه و بدون پیش زمینه ذهنم رو مشغول کرد و اومدم بنویسم.
این روزها چی؟ حس میکنم اونقدر دنیا رو دیدم و تجربه کردم،اونقدر بلوغم پیش رفته،اونقدر زمین خوردم و بلند شدم و ادمهای متفاوتی سر راهم قرار گرفتن و من از این ها درس گرفتم و بزرگ شدم که دیگه بتونم مادر «باشم» ، نه صرفا سیستم تولید مثل! نه اینکه الان بی عیب و نقص باشم و همه چیز دان! بلکه توانایی آگاه شدن،رشد کردن و با جریان زندگی پیش رفتن رو به دست اوردم و قرار نیست این آموزش هیچ وقت متوقف بشه
حالا میدونم که میتونم بهترین انسانی که میتونم رو تربیت کنم و تحویل جهانی بدم که نه تنها بد نیست بلکه بسیار توانایی بهشت بودن داره.همونطور که میتونه جهنم باشه.جهان من نه سیاهه نه سفیده بلکه کامله.
اونقدر بزرگ شدم که نخوام بندی رو به دست و پای اون فرزند بزنم یا بترسم از این که چیزیش بشه و بره و تجربه کنه.
حالا میدونم اگر روزی دست به انتخاب بزنم که فرد دیگری رو به این جهان اضافه کنم یا نکنم، بهترین و بالغانه ترین تصمیم رو گرفتم و نتیجه ش عالی میشه.

همین دیگه.بالاخره نوشتنم اومد:)

چه نتیجه گیری عالی ای...دقیقا همینه...آزادانه تصمیم گرفتن و بالغانه برخورد کردن با همه چیز...حتی فرزند....تا اسیر خودخواهی های ما نباشن

همینطور اسیر وابستگی های روان ما 

ممنونم مه سو جان

چه احساس قشنگی 🥰

چه خوب که نوشتی و به ما هم منتقل شد حس خوبت😘

ممنووونم از نگاه زیبات :)

سلام و درود لیمو خانوم عزیز  🌹

 

دلایلی ک توی اون بازه‌ی زمانی زندگیت داشتی برام قابل فهمه و اگر بهت بگم دختر من باوجودیکه توی اروپا بدنیا اومده و فرهنگ غربی بیشتر توی زندگی‌اش غالبه اما تقریبن دلایل مشابه‌ای مثل تو داشت و داره ! (ب هیچ وجه حاضر نیست ک بچه‌دار بشه) علت جدا شدن از پارتنر آخریش هم همین موضوع بود .

درسته ک نسبت ب سن‌ات الان باتجربه‌تر و آگاه‌تر شدی 😊 اما هنوز خیلی خیلی چیزها رو باید ببینی و تجربه کنی خانوم و مطمئنم ک لیموی نازنین (بقول معروف) الان دیگه سرنخ دستش اومده و میدونه ک شاه کلید اصلی در رشد و آگاهی‌ست و این رشد و آگاهی بدون آموزش میسر نیست .

پس با جرات مینویسم ک لیمو در آینده میتونه مادر خوب و موفقی باشه و فرزند(ان) سالمی تربیت کنه . 

 

امیدوارم ک نوشتن‌ات بیشتر بیاد و حال دلت و روحت هم خوب خوب باشه !

پ.ن : من هنوز منتظر عکس پیشی‌ات هستم هااااا ! 

سلام جانان عزیز:)
چه جالب.. ایشون هم برای من کاملا قابل درکن.امیدوارم موفق باشن

بله کاملا درسته.عرض کردم الان دیگه توانایی اگاهی و یادگیری رو دارم میدونم توی اتفاقاتی که میفته روی چه بخشیشون تمرکز کنم که منو باتجربه تر کنه.ازش درس بگیرم.
توانایی بلند شدن ها بعد از زمین خوردن ها :)
متشکررررم از لطف همیشگی شما به بنده.
راستش حال روحم خیلی خوبه.خداروشکر.جسمم فقط زیر کار خسته میشه:))
شاد و سلامت باشید.


فراموش نکرده بودم که:)چشم الان میذارم واستون،بفرمایید


https://s4.uupload.ir/files/img_20210518_154144_hq7j.jpg
این بچگیش

https://s4.uupload.ir/files/img_20210518_154125_stql.jpg
اینم سه و نیم سالگی :)

من درگیری هایی که برای تو توگذشته مونده رو هنوز دارم.. امیدوارم منم بتونم تصمیم بگیرم مادر باشم یا نباشم

به وقتش میرسی بهش حتما.درست زمانی که وقت مناسبشه:)

من خیلی سخته کشیدم.. واقعا نمیخوام موجودی رو اضاف کنم .....

:(

عوضش کلی تجربه به دست آوردی و راه های سختی نکشیدن یه انسانو فهمیدی.
و اگر شرایط مادیش رو داشته باشی و تنها دلیل نخواستنت هم اونها باشه خب نمیخوای حالا یکی از وجود خودت رو داشته باشی که اتفاقا خوشحال هم ببینیش؟ :)

میخوام بگم اگه بچه دوست داری دلیلت میتونه از بین بره.
جمعه ۲۸ خرداد ۰۰ , ۲۰:۳۰ فروشگاه اینترنتی لباس کار

با سلام
وبلاگ خیلی خوبی دارید من همیشه مطالب شما رو می خونم و خیلی برام جالبه که یک نفر اینقدر با تبهر مینویسه 
و اینقدر وقت میذاره برای نوشتن مطالب با کیفیت بالا و خوب 
مطالبتون سنجیده است و گاهی من ساعتها وقت میگذارم برای خواندن مطالب خوب شما 
ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و کامنت من را خواندید 
اگر وقت کردید به وبلاگ من هم سر بزنید و نظرتون رو برام بنویسید 

<a href="https://safesho.com/iranian-top-12-best-work-clothes-stores/">فروشگاه اینترنتی لباس کار:&nbsp


با تشکر 
نازنین شکری 
 

و منی که فعلا درگیر اینم که مزدوج شم یا نه XD

 

موفق باشین :))))

اتفاقا از همون درگیری ها شروع میشه دیگه،کم کم به آگاهی میرسی و وقتی انتخاب درستی توی هر مرحله داشته باشی میتونی یکی دیگه رو هم پرورش بدی.وگرنه همینطوری رو هوا که نمیشه

منم فعلا قصد ندارم این مرحله ای که هستم رو رد کنم:)) ولی خب مرسی یه عالمه.همچنین شما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan