!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

پس چرا سبز نمی شود این جان؟!

من هیچ وقت به متن تیتراژ آنه توجه نکرده بودم.تا اینکه چند روز پیش برام فرستادنش و گفتن یاد تو میفتیم!

گوش کردم و حتی خوندمش، دیدم چقدر حقیقت دوسال اخیر زندگی منه! دیدم چقدر منم ...


(((آنه!

تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود.

با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت از تنهایی معصومانه دستهایت.

آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت حقیقت زلالی دریاچه

نقره ای نهفته بود.

آنه!

اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز

درآیی و اینک آن شکفتن و سبز شدن در انتظار توست در انتظار توست.)))

ولی

من از همان لیوانى که
به گلدان ها آب مى دهم مى نوشم
پس چرا
سبز نمى شود این جان ...؟


نشستم عاجز و بی اختیار ، آنگاه به ایمانی شگفت آور ،

 

بسی پیغام ها ، سوگندها دادم


خدا را ،  با شکسته تر دل و با خسته تر خاطر


نهادم دست های خویش چون زنهاریان بر سر


که زنهار ، ای خدا ، ای داور ، ای دادار ،


مبادا راست باشد این خبر ، زنهار !


تو آخر وحشت و اندوه را نشناختی هرگز


وَنَفْشُرده ست هرگز پنجه ی بغضی گلویت را


تو را هم با تو سوگند ، آری !

مبادا راست باشد این خبر ، زنهار !


تو آخر وحشت و اندوه را نشناختی هرگز


وَنَفْشُرده ست هرگز پنجه ی بغضی گلویت را


تو را هم با تو سوگند ، آری !


عالی بود مررسی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan