!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

به نظرت حالا من تونستم اون "یکی به جای همه " باشم؟

اردیبهشت داشتم نگاش میکردم و میگفتم به نظرت من میتونم دیگه نه؟!
میگفت ""شک نکن تواناییت خیلی خیلی بیشتر از اینهاست.من به تو ایمان دارم! میرسی بهش , حتی به جایگاهی بالاتر از اون"" و چشمهاش برق میزد
فکر کن!من هیچوقت خودم به خودم ایمان نداشتم.فقط گفتم ""من میتونم"" و رفتم انجامش دادم.بدون اون ایمان خاصی که تو ازش حرف میزنی.حتی وقتی هم به قله رسیدم اون حسه نبود
ادامه صحبتهاش خیره شده بود یه گوشه , میگم بگو! میگه ""من به خیلی از عزیزانم پیشنهادش رو دادم اما کسی گوش نکرد , شاید دلیلش اینه که خودم تا اخرش نرفتم""
سکوت کردم.چون دلم نمیخواست فقط حرف زده باشم
اما حالا دلم میخواد برم و بهش بگم ببین! من یه تنه به جای همه باورت کردم ,راه سخت و شیرینی بود که رفتم و هنوز ادامه داره , یه راه که شاهراست! و با بقیه راه ها متفاوته , قشنگتره , مطمعن تره , هیجان انگیزتره و مال خود خودمه! خاصه!
میبینی؟!من به جای همه باورت کردم
و تو از اونایی که نمیشه به حضورت افتخار نکرد! 
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan