!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

زرشکی پررنگ

تکیه دادم به دیوار حیاط و روی فرش تازه خشک شده نشستم.هوا امروز یه مدل خاصی گرفته ست , ابریه و وزش ملایم باد همراهیش میکنه.انگار که شرجیه!
دارم شالگردن می بافم!! زرشکی پررنگ
معین میخونه "لحظه ها رو با تو بودن , در نگاه تو شکفتن , حس عشقو در تو دیدن مثل رویای تو خوابه! با تو رفتن با تو موندن , مثل قصه تو رو خوندن , تا همیشه تو رو خواستن , مثل تشنگی ابه!"
یکی زیر , یکی رو , یکی زیر , یکی رو .... ....
اون "زیر" بافتنی همیشه برجسته تره ...
داشتم فکر میکردم زیر زندگی منم برجسته تره ... قشنگ تره ... جالب تره ... 
زیر زندگی الآنم رو بیشتر از روی زندگی سابقم دوست دارم
بیا دیگه فکر نکنیم ...
غرق شیم تو صدای گنجشک ها و قناری ها و بازی کردن های فندق و شال زرشکی پررنگمون رو ببافیم ...
یکی زیر ... یکی رو ...

من فکر می‌کردم فقط خودمم که دارم تو این گرما شال گردن می‌بافم:)))
البته مال من آبیه!

+ دختر کو ندارد نشان از مادر:)))
من دارم دوباره بافی میکنم :)) خالم همینو قبلا واسم بافته اما زیادی عریض بود! یهو زد به سرم درستش کنم *.*


واقعاها :d  :-*
سه شنبه ۱۶ مرداد ۹۷ , ۲۰:۲۰ .. مــَـمــَّـد ..
چه جالب...
با عینک جالبی به زندگی نگاه کردی...
زیر زندگی... روی زندگی...
قبلا یه جایی خونده بودمش این زیر و روی خود زندگی رو! اما اون ربطی به بافتنی نداشت :-D
ممنونم
اون "زیر" بافتنی همیشه برجسته تره ...

چه دلنشین بود این جمله! 
دلنشین خوندی فاطمه جان :-)
چه خوش سلیقه :)
چ خوش حوصله
لطف داری عزیز:-)
خانم راز موفقیت تون در یاد گرفتن میل چیه؟!  
من حتی نمیتونم دست بگیرمش
منم کلا خودم رو در این زمینه ها بی میل میبینم!استعدادشو دارم اما خیلی واسش تلاش نکردم.الان دارم جذبشون میشم کم کم
اولین بار توی حرفه و فن سوم راهنمایی یاد گرفتم!! بعدش مامانم کمکم کرد
این ساده هاش کار اسونیه میتونی حتما
باید بیام همون شهری ک قبول میشی 
بشینم کنارت 
یادم بدی
ای جان
حتتتتتما , چرا که نه :):-*

دارم کدها رو یادداشت میکنم مریم , سرجمع اون رشته اولیه شد ۲۵تا دانشگاه تو کل کشور! که ۶تاش بخاطر خوابگاه حذف شد.حالا باید به بابام نشون بدم احتمالا اونم چندتا رو حذف کنه! فکر کنم بشه ۱۵تا کلا از اون رشته :-D
و دیگع اینکه هیچکدوم از استانهای همجوار ندارنش! انقققدر خوشحالم:-D
زمستون شال گردن میبافی؟؟؟؟
تابستون البته :)))
اره دیگه مجبووورم :-Dزمستون وقت نمیشه ;-)

خوش اومدی سحر:-)
غرق شیم تو صدای گنجشکا تو صدای خواننده غرق شیم تو لحظه :) 
خود خود همون لحظه
و در واقع همین لحظه که زندگی جز این نیست :)
یه ژوته هم میزدی :دی

منم بافتنی بلد بودم یه زمانی :))

:)))))) همین زیر و رو فعلا بسشه:-D
خییییلی خوبه اتفاقا
رنگش مال شال گردن باید جالب باشه : )
من اول دبیرستان خیلی بافتنی بلد بودم ولی الان هیچی بلد نیستم :/
یعنی یادم رفته ..
اون توصیف زیر و رو زندگی هم جالب بود!:)
پس خیلی زود یادت میاد با این تفاسیر :-)
لطف داری مجهول جان
توکل به خدا 😍 
ایشالا که انتخاب اول قبول میشی 
ایشالله *.* مرسی عزیزم
واقعا این که می‌گن «مادرو ببین، دخترو بگیر» راست می‌گن. :))
اره دقیقا :))))
سلام لیموی خیابان های ملس منتهی به کوچه های  شیرین !
بلدی؟ 
من اونقدی بلدم که فقط ببافم بی هیچ سرانجامی
  بی هیچ انتهایی 
اونطوری میل و کاموا هیچ وقت از هم خداحافظی نمیکنند!
جدایی وجود نداره
فقط وصالوصالو وصال. 

البته همون کارم خیلی وقته نکردم
آفرین بر معین 
من این شعرشو خیلی دوس دارم
راستی لیمو من یه نقد در مورد یکی از اثرات اندی نوشتم 
که به زودی منتشر میکنم.
بهله.



سلام وجدان عزیز
نه همین یکی زیر یکی رو بلدم اونم اولشو بلد نیستم :))))
باید یکی بهم بگه چیکار کن
چقدر تعبیر قشنگی بود خیلی خوشم اومد
اوه وجثان نقاااد :-D مشتاق خواندن.چرا که نه
لیموی هنرمند :)
برای منم یکی بباف:)
لطف داری عزیزم
چشم :-D چه رنگی
حتما که دوست داشتنی تره
:) :*
این پستتو دوس داشتم
نظر لطفته مرسی :)
چقد خوبه که بافتنی بلدی،،، 
منم میخوام یاد بگیرم یکس دارم سفیده مادرم برام بافته
موفق میشی عزیزم
خیلی هم بلد نیستم.شروع و پایانش رو مادرم واسم انجام میده من فقط وسطشو میبافم :)) اما خب از هیچی بهتره
اسونه زود یاد میگیری
ممنون حانیه ی مهربون همچنین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan