!…سه نقطه های دل لیمو...!

عجله نکن ! زندگی همین روزاست !

پست!

آقای همدانیه گفت کاتالوگمو نیاوردم بیاید بریم فلان جا نمونه کارهام رو نشونتون بدم
گفتن تو هم میای؟گفتم ارههه من باید باشم که!
درکسری از ثانیه لباسمو پوشیدم اومدم درو باز کنم برم بیرون چشمم افتاد به کتابهای باز جلوم! 
انگار اون لحظه کلا یادم رفته بود چخبره! و حتی چندساعت دیگه امتحان هم دارم
 لباسامو عوض کردم رفتم سر پستم
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan