!…سه نقطه های دل لیمو...!

محرم نزدیکه!!!!

دلم برات تنگ شده لیمو

تو خیلی خوبی خیلی بزرگتر از خودتی خیلی لیاقتت بالاست 

چجوری انقدر بوی خوبِ لیموییت از پشتِ این صفحه میرسه بهم؟؟!!! :) 

منم دل تنگ شده...

جز معدود بلاگرایی هستی که مهربونیت از کامنتات و پستات هم حس میشه:)❤

چرا انقدر خوب و خانومی تو ؟💚

همیشه وقتی بهش نزدیک میشیم این دلتنگیه بیشتر میشه... 

محرم فرصت دل دادن به ارباب است.

نه 😓 

هععییی دس رو دلم نزار که خونه!!

دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین

تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین :,)

ایشالا امسال پربار تر از هر سال باشه

دوسِت دارم کلاه قرمزی جونم *_* (مثلا خواستم ناشناس باشم :)) )

چقدر خوبه ناشناس حرف زدن!
میدونی لیمو؟ دارم از خیر زندگی میگذرم. دلگیرم. از عالم و آدم دلگیرم! از بیانی ها دلگیر تر! :(

سلام لیمو جان خوبی خانوم؟  

باز هم شعر محتشم کاشانی ،

حالم از محرم بهم میخوره

محرم و شب های که هست و پر از دعا و نذر ....

توش پره از جهل، ریا و جهان سومی بودن

منم نرفتم که D:

چرا ناشناس حرف بزنیم؟ واسه اینکه آزادی بیان داشته باشیم منظورت بود؟ من مشکلی نداشتم اسم خودم رو بنویسم ولی گفتم شاید بازی ای چیزی باشه رعایت کردم. :)))
راستشو بگم؟

نه دلم تنگ نشده هیچ. دلم لباس مشکی نمی خواد. کسی هم مجبورم نمی کنه ولی دلم می خواد احترام بذارم و اینه که حال خودم رو می گیره. مثل اینه که دو ماه از سال رو قشنگ دارم می ریزم دور و قدر زندگی رو نمی دونم. اتفاقا حال و هواش رو دوست دارم وقتی در مواجهه باهاش قرار می گیرم. حس نابیه. ولی تا این حد تکرار... دلزده م کرده.
اصلا حس می کنم همین چند ماه پیش محرم بوده دوباره. دوست ندارم بریم توش اصلا. دو ماه تمام بخوام ذرّه بین بذارم رو ریز و درشت رفتارم که وای نکنه بی احترامی شه. بقیه هم همینن ها. فکر نکنم تا حالا از کسی شنیده باشی که دلش بخواد تو محرم بمونه. اوّل و آخرش همه دارن حساب می کنن کی محرم و صفر تموم می شه.

دو ماه افسردگی خالص به خاطر دین. چی بگم!

خب از اون جایی که بین همه ی کامنت های این پست فقط یه جغد شب وجود داره که طومار تایپ می کنه، به احتمال قریب به یقین خودمم اون یه نفر.

:-[]